روحیه انسان مهمترین بخش برای حرکت ارادی است
اراده آدمی با تقویت روحیه مستحکم می شود
و با تضعیف آن ضعیف خواهد شد
روحیه انسان همان شاکله روحی اوست
این شاکله روحی است که انسان را در جایگاه انسانیت قرار می دهد
درحقیقت انسان زمانی که از خصوصیات حیوانی دور می شود
شاکله روحی آدمی قوی می گردد
و بالعکس وقتی غرایز حیوانی حاکم بر نفس می شود
روحیه انسانی تضعیف می گردد
باید دانست روح انسان لطیف و با گناه سازگار نیست
روح آدمی با عقل که پیامبری است مامور بندگی انسان به اعتلاء می رسد
و با علم که سلاح عقل در مبارزه با شیطان است بر هوس غلبه می یابد
روح در تعالی انسان نقشی تعیین کننده دارد
جایگاه روح بقدری متعالی است که فقط با آیات قرآن قابل فهم است
" و نفخت فیه من روحی "
" یسئلونک عن الروح قل الروح من امر ربی "
روح نقطه وصل انسان با خداست
جایگاهی که انسان را به کمالی می رساند که شایسته آدمی است
جایگاهی که مراتبی از صفات ربوبیت را در خود دارد
جایگاهی که حجاب دنیا را از چشمان خاکی انسان برمی دارد
جایگاهی که پس از مرگ حقیقت آن آشکار می شود
شناخت این جایگاه پس از شناخت بدن و نفس می تواند راه هدایت را بر آدمی بنمایاند
نفس متاثر از فضایی که در آن قرار می گیرد دچار آفات ، آسیب ها و تهدیدهایی می شود که باید برای
مبارزه با آن چاره اندیشی کرد.
زمانی این مبارزه سخت می گردد که نفس ، بیمار شده و در حقیقت پذیرای آفتی شود که زمانی تهدیدکننده نفس بود و اکنون برای نفس کاملا قابل قبول گردیده است.
اینجاست که باید با نفس مبارزه کرد تا بتوان این خطر را پشت سر گذراند وگرنه این بیماری تمام نفس را دربرخواهدگرفت و شخصیت انسان را تباه خواهدکرد.
برای مبارزه با نفس باید امیال نفسانی را تحت کنترل قرار داد و اجازه نداد هوس ها اراده را در اختیار گرفته زمینه ارضای غرایز را تا سرحد از دست دادن شخصیت انسانی فراهم سازند.
این مبارزه سخت به تنهایی ممکن نیست و باید از خدای متعال کمک جست و با هدایت الهی اراده را بگونه ای تقویت نمود که از تیررس تحریکات شیطان و تحرکات هوس ها درامان بود.
نفس را می شود ساخت در این موضوع کمتر اختلاف نظری وجود دارد اما پرسش اصلی اینست که چگونه این ساخت و ساز انجام می شود؟
برخی از راه روانشناسی وارد مقوله ساخت و ساز نفس می شوند و رفتار آدمی را در مقایسه با حیواناتی می سنجند که روحیاتی شبیه انسان دارند گرچه مانند موش از حیث بدن کاملا متفاوت باشند.
گروهی به تفکر انسان کار دارند و از راه فلسفه می خواهند باور آدمی را بنای اصلی نفس او دانسته و شخصیت او را از راه باورهایش مورد توجه قرار می دهند.
جمعی هم انسان را موجودی اجتماعی می دانند که چون قطرات آب بوده نفس او در نمای جمع قابل ساخته شدن می باشد و از راه جامعه شناسی به ساخت و ساز شخصیت انسان توجه می نمایند.
عده ای نیز شخصیت انسان را متاثر از فضای حاکم بر خانواده می دانند و نقش پدر و مادر را در شکل گیری نفس آدمی بی نظیر تلقی کرده و علوم تربیتی را برای ساخت و ساز نفس اساسی ارزیابی می کنند.
البته با نگاه واقع بینانه همه علوم انسانی بشکلی در شناخت و ساخت و ساز نفس نقشی کلیدی دارند و این دانش بنیادی است که باید برای چگونگی شکل گیری شخصیت انسان ارائه طریق نماید.
نفس یا همان شخصیت شکل گرفته انسان دارای ابعاد ناشناخته ای است که شناسایی آن ساده نمی باشد بلکه نیاز به بررسی دقیق و نگاه عمیق دارد تا بتوان زوایای پیچیده نفس را کشف نمود.
شکل گیری شخصیت انسان در همان آغازین مراحل جنینی صورت می گیرد زیرا متاثراز شرایطی که جنین در آن رشد می کند نفس نیز بوجود می آید.
در روایتی آمده است: " السعید سعید فی بطن امه و الشقی شقی فی بطن امه " در حقیقت سعادت و شقاوت که نتیجه عملکرد نفس می باشد در شکم مادر شکل می گیرد.
اساسا تربیت برای نفس نقشی تعیین کننده دارد زیرا می تواند انسان را در تعالی یا سقوط هدایت یا گمراه نماید بنابراین پدر و مادر و محیط خانه و پس از آن مدرسه و جامعه در شخصیت سازی آدمی موثر می باشد.
آنچه بشر را در ساختن نفس مسلط می سازد شناخت آن در همه زوایا می باشد که این شناخت می تواند با راهنمای استاد عملی گردد زیرا پیچیدگی نفس بگونه ای است که بدون راهنمایی استاد اخلاق میسر نخواهدبود.
بی شک استاد اخلاقی می تواند راهنمای شناخت نفس باشد که خود مراحل شناخت نفس را سپری کرده و در عرفان و معرفت توانایی لازم را داشته باشد.